یادداشت های |اَنارکـــــــ^_^ـــ|

اناری سرگردان میان آشوب ها....

وآیا بدتر از این؟

وآیا بدتر از اینکه پیک خبر رساند که شامگاه میهمان ها در راهند؟





:(



بچه ها به نظرتون برم بمیرم بهتره یا فرار کنم؟؟؟؟

یکی آب قند بیاره قلبم دیگه نمیزنه :/

خودمو بسوزنم بهتره یا دار بزنم؟؟؟

دیازپام بندازم بالا بهتره یا سیانور؟

خودمو پرت کنم پایین بهتره یا بندازم جلو ماشین؟.؟

یا بذارم مامانم منو به صورت مرگ تدریجی رها کنه؟؟؟

مامانم قبلا چرا انقدر مهربون بود؟؟؟

الان چرا غول شده؟؟؟

یعنی تقعیر منه دارم بزرگ میشم؟؟

حرفی ندارم جز اینکه خدایـ...........ـا منو بکششششششش😤😤😤😤😤


+مرسی از کامنتا تک تکتونو دوست دارم

پ.ن:شام قورمه سبزیه😂😂

پ.ن۲:خدا به دادشون برسه شامو دادن من مواظبش باشم😁😁😁

پ.ن۳:انتقام تمام گردگیریامو ازشون میگیرم😐

+چرا اسم وبمو نمیذارم غرغر های یک عدد دختر غرغرو😕😕😕

پ.ن۴:چرا بابام جوگیر شده یه بار خیارسبز گرفته داره خیارشور میندازه؟؟؟خو پدر من کارخونه یک و یک تعطیل کردی تو که😂😂😂مغازه رو گذاشتن واسه چی؟؟؟؟؟

پ.ن۵:چرا بابام توقع داره از ایده هاش استقبال کنم؟😑

پ.ن۶:چرا من امروز دوتا پست میذارم😯😯😯😯😯؟

+چرا مامانم فکر میکنه چون من دارم بزرگ میشم باید آشپزخونه رو به من واگذار کنه؟😴😴😴😴

آیا ۱۴سال سن زیادیست؟؟😯😯😯😯

۱۷ ۹
Unknwon 96
۰۶ شهریور ۲۱:۰۱
وااای خخخ خیلی باحال مینویسی ترکیدم از خنده 
عیب نداره ان شاالله غذای بعدی جبران کن 😉😉
از وبلاگت خوشم اومد موفق باشی 

و سخن انار^_^:

واقعا؟
خوشحال شدم مطمئنی خوبه😂😂😂
چون خودم حس میکنم خوب نمی نویسم.😅😅😅
آره ایشالا اگه رفتیم خونشون ته دیگامو از چنگش درمیارم😂😂
مرسی رفیق الان میام یه سرکی به وبت میزنم 
هم چنین😄
Bahar 1999
۰۵ شهریور ۲۱:۵۳
ای جان خخخخخ 
عزیزم ریلکس باش از نظر من بهترین کاره خخخخ والاツ
 سنم ادم بخواد نخواد میره بالا خخخخخخخ بسپرش به زمان خخخخخ

و سخن انار^_^:

😂😂😂😂
آره سعی میکنم خونسرد باشم
😅😅😅😅
هعی روزگار جوانی کجایی که یادت بخیر
علیـ ــر ضــا
۰۵ شهریور ۲۰:۲۲
اصن کامنت من به گروه خونیت نیست 😂 
حس همدردی بود 😉
قابل درک زیر ۱۸ سال نیست 😂

و سخن انار^_^:

اه نه بابا؟😂😂😂😂

مرسی از تو😂

باش پ تو آب نمک بمون تا من هجده سالم بشه😂😂😂
mm ka
۰۵ شهریور ۲۰:۰۲
 :) :) :) + +

و سخن انار^_^:

😆😆😆
nily ..
۰۵ شهریور ۱۹:۵۳
خوشم اومد که! :)
قرمه سبزی بلدی؟! :)

و سخن انار^_^:

چه خوب خداروشکر😂😂
فدای تو😂
نه بابا تا حدودی حیف خوشگل شده بود عکس نگرفتم ازشا😂😂😂
خرگوشک :)
۰۵ شهریور ۱۹:۵۲
هیچ طوری خودتو نکش 
فقط از خدا برات صبر ایوب طلب میکنم :)

و سخن انار^_^:

اوکی اوکی
نرسی از تو😂😂😂😅😅😅😅
N@f@s 2000
۰۵ شهریور ۱۸:۲۶
خسته نبااااشید عزیزم
خخخخ دیگ باید تو این سن شرو کنی خخخ

و سخن انار^_^:

مرسی فدای تو
خودم میدونم که این همه نالانم😢😢😢😢
Aramam .F
۰۵ شهریور ۱۸:۱۹
نه بابا منو چه به این حرفا!!!
من هنوز خوم بچم...
کو شیشه شیرمو:)

و سخن انار^_^:

😂😂😂😂
آره خودم بچه هاتو دیدم نمیخواد به من دروغ بگی
حوا ...
۰۵ شهریور ۱۷:۲۳
دچارِ بحرانِ ۱۵ سالگی شدی فکر کنم :))

و سخن انار^_^:

فکر کنم آره 😂😂😂
هویجوری :)
۰۵ شهریور ۱۷:۲۰
حالا راحت برو بگیر بخواب😂😂😝😝
آخیی گیر دادنای مامانت تازه شروع شده!تازه اولشه عزیزم،یواش یواش خودت باید قورمه سبزی بار بزاری😅
خیارشورای خونگی یه چیز دیگست ! اتفاقا کار خوبی میکنه بابات...ولی بهش بگو بزار مهمونا برن بعد😅

و سخن انار^_^:

اوووف 
نگو نگو😢😢😢
همینو بگو اصن حالم خرابه
آره خیارشور خونگی بسی خوشمزه و پر دردسره 😂😂
نه بابا تازه بابام مهمونا(از دوستا بابامن )خودشون خیارسبز اوردن خیارشور بندازن هعی خدا زندگی😂😂😂😂
تمنا
۰۵ شهریور ۱۶:۴۵
سلام
خخخخخخ.خیلی باحال بود.لطفابه منم سری بزنید
http://persiane.ir/traditionai-medicine-to-traet-the-eye.html

و سخن انار^_^:

سلام 
میسی باشع
علیـ ــر ضــا
۰۵ شهریور ۱۶:۳۹
آمده ایم جانا به چشمانت 😐 😐 😐 
نمی‌دونم چی گفتم اصن هول شدم 😐 😐 😐 
نمی‌دونم از خدا طلب چی برات بکنم 😐 😐 😐 طلب یه چسب مبارک برای دهنت 😐 ای دوست 
یا طلب شفاعت از جانب خدا 😐 
یا اینکه من بیام نجاتت بدم 😐 و این آیتمم نمیشه 😐 چون طفلکی ۱۴ ساله هستی 😐😐 
اصن وضع هولناکی و فاجعه باری پیش اومده 😐 
😐 😐 😐 
بخندم به گریم زمینی 😐 گاز بگیرم تو افق محو بشم 😐 
از  از از 

و سخن انار^_^:

از خدا میخوام برا شفا بذارتت تو اولویت😂😂😂
جانا طلب شفاعت خودتت از خدا 😂😯😂
آیا ۱۴سال سن زیادیست؟
تو که پیری دیگه بابابزرگ😂😂😂😂
کامنتتو درک نمیکنم نمیتونم جواب بدم😂😂😂😂
از چی؟؟؟؟؟
علیـ ــر ضــا
۰۵ شهریور ۱۶:۳۹
آمده ایم جانا به چشمانت 😐 😐 😐 
نمی‌دونم چی گفتم اصن هول شدم 😐 😐 😐 
نمی‌دونم از خدا طلب چی برات بکنم 😐 😐 😐 طلب یه چسب مبارک برای دهنت 😐 ای دوست 
یا طلب شفاعت از جانب خدا 😐 
یا اینکه من بیام نجاتت بدم 😐 و این آیتمم نمیشه 😐 چون طفلکی ۱۴ ساله هستی 😐😐 
اصن وضع هولناکی و فاجعه باری پیش اومده 😐 
😐 😐 😐 
بخندم به گریم زمینی 😐 گاز بگیرم تو افق محو بشم 😐 
از  از از 

و سخن انار^_^:

از خدا میخوام برا شفا بذارتت تو اولویت😂😂😂
جانا طلب شفاعت خودتت از خدا 😂😯😂
آیا ۱۴سال سن زیادیست؟
تو که پیری دیگه بابابزرگ😂😂😂😂
کامنتتو درک نمیکنم نمیتونم جواب بدم😂😂😂😂
از چی؟؟؟؟؟
.. محمد ..
۰۵ شهریور ۱۶:۳۳
سنتون زیاده خوو!

و سخن انار^_^:

واقعا؟😮
نگید اینجوری.😢
Aramam .F
۰۵ شهریور ۱۶:۲۶
خخخخ
موفق باشی در پروسه مهمانی...
من از خیارشور متنفرم:(اییییییی
تموم میشه امشبم بالاخره:)
من چارده سالم بود سه تا بچه داشتم اونوقت میگی عایا سن زیادیست!!!جلل الجالب:)

و سخن انار^_^:

نگو نگونگو 
نه من متنفرم از انداختنش

جان من؟
نن جون کی بودی تو؟😂😂😂
اسمان ***
۰۵ شهریور ۱۶:۱۹
ازهمین تریبون برات طلب صبرداررررم....


و سخن انار^_^:

هعی هعی هعی 
مرسی ازتو دوستم😐😐
سایت تفریحی چفچفک
۰۵ شهریور ۱۶:۱۷
😄😄)

و سخن انار^_^:

لبخند برتو:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
عقلِ کسی به منطقِ ما قد نمی دهد باشد، قبول! کلّ جهان خوب! ما بدیم...

چو تخته پاره بر موج رها رها رها من🌊🌊🌊

من؛
چونان انــــاری خشک شده؛ بر درخت!
بهار؛ شکوفه کردم،
پاییز؛ به بار نشستم،
زمستان رسید؛ و همچنان بر سر شاخه...
نه از پس رسیدنم، افتادم..
نه دستی به چیندم تا این بالا رسید..
و نه حتی گنجشککی به این میانه راه یافت..
میدانم؛
زمستان هم میگذرد و می پوسم؛
به همین سادگی...



:)

ساخته شده توسط آقای قالبیِ بیان باتچکر^_^: عرفـــ ـــان بیانِ جان^ _ ^