یادداشت های |اَنارکـــــــ^_^ـــ|

اناری سرگردان میان آشوب ها....

نیست_در_شهر_نگاری_که_دل_ما_ببرد:)

به نام او....

متاسفم واسه بد قولیام به وب انارک:(

عرض تسلیت:(

امسال هوای عاشورامون مثل سال گذشته و گذشته ترش و... نبود اصلا:/

واسه همین مشتاق نبودم که بیام و پست بذارم:(

شاید من دیگه به خوبی اون قبلا نیستم:/

کاش کمتر فکر کنم کاش فقط کمتر.......

ببخشید که پست مزخرفه چون دقیقا الان حالمم مزخرفه:)

هیچ وقت نتونستم واسه کسی دردودل کنم چون هرموقع که اومدم به کسی چیزی بگم یه حس مانع شد یه حس مثل اینکه یه نفر بهت بگه این مشکل خیلی کوچیکه لزومی نداره به بقیه بگی :/

اومدم بگم میخوام انارک واقعی باشم:)

من خیلی نقطه ضعف دارم:/

خیلی رکم یعنی اگه تو لحظه ی اول حس کنم یه چیزی اشتباهه همون موقع میگم:|

خیلی لوسم یعنی توقعم از دیگران گاهی زیادی بالا میره:|

اعتماد به نفسم خیلی پایینه برخلاف ظاهرم و حرفام:|

مغرورم یعنی اصلا نمیتونم از کسی چیزی درخواست کنم:|

تنبلم تو همه چی:|

استرس زیاد دارم:|

بازم انتظارم بالاس توقع دارم همونقدر که به بقیه احترام میذارم اونام به من احترام بذارن:|

 گاهی دوست دارم همه چیو باهم داشته باشم:|

صبور نیستم:|

کوچولو ام:|

حس میکنم قدم کوتاهه خو چرا بقیه انقدر بلندن؟:|

این بده که دوست دارم به بقیه کمک کنم همیشه:|

برنامه ریزی ندارم:|

پشتکارم کمه:|

از اونایی که به قیافشون افتخار میکنن بدم میاد هیچ وقت نمیگم خوش قیافه ام به جز اینکه بقیه بگن:/

به توانایی هام توجه نمیکنم:(

به موسیقی اهمیت نمیدم:/

گیتارم داره خاک میخوره شایدم من واسش ساخته نشدم:/

نمیتونم خودمو ثابت کنم مهم نیست واسه کی ولی میدونم که نمیتونم:/

از معلم ریاضی و هنرمون متنفر شدم:/

#نیست_در_شهر_نگاری_که_دل_ما_ببرد

#مرسی_که_کنار_منین^__^

اینو از دوستای چنلم واسم تو کتابش کشیده^___^


انارکــــ:)ــ

۸ ۹

من از بیگانگان هرگز ننالم:/

به نام او....

از همینجا اعلام میکنم که مرسی اعتماد به نفس میدید به من:)

و من الان دقیقا همین الان از یه نفر به شدتی متنفر شدم که خود متنفر انقد از چیزی متنفر نیست:/

فلانیِ ...، خب تو که ژن خوب حالیت نیس واس چی گیر میدی به من:/ 

این فلانی همونه که مدرسه ای بی فلانی ام آرزوست:|

کماکان در جدال با این فلانیه ام:/

دوسِتان از من بی نوا انتظار نداشته باشید که ماجراها و سوژه های خفن بنویسم چون الان درحال حاضر تمام ۲۴من خلاصه میشه تو تحمل کردن چهارتا معلم عنق و بداخلاق و خواب:)

راستی گفتم از این دبیر ریاضیه خیلی خوشم اومده:)

فکر کنم ریاضی امسالو باهاش بترکونیم:)

البته هنرم با همین ریاضیه اس تا ببینیم خدا چی میخواد:)

فقط نمیدونم به کدوم کوه و کدوم بیابون سر بذارم که من از کاروفناوری متنفرم:/

اصن تحملم نمیتونم بکنم:/

میدونم این پسته مزخرفه ولی همینه که هست:/

(انارکـــ:)ـــ اعصبانی میشود)

باشد که همه رستگار شوند

ومن الله توفیق.

انارکــ:)ـــ

۱۷ ۹

:/متحیرم ندانم که تو نام خود چه داری؟

به نام او...

قبل از همه بگم که خیلی دوستتون دارم دوستای مجازی من:)

فکر نمیکردم این همه تعریف بشنوم:)

عزاداری هم که میرید یاد انارکــ:)ــ هم باشید:)



راستی یادتونه گفتم یه معلمی پارسال داشتیم امسال همه دارن ما نداریم؟

یه دوساعت باهامون برداشته:/

برم بمیرم؟

امروز دبیر ورزش میگفت من ژن خوب دارم ژن خوووب😀

یه احساس خودخفن پنداری شدید بهم دست داد:)

دبیر ادبیاتمون هم که پارسال بود امسالم جلسه اول اومد سر کلاس

بعد توقع داشت ما شعرارو از قبل معنی کرده باشیم و اومده باشیم(شیوه ی پارسال)

خو بذار ما از راه برسیم:|

عاغا این دبیر ریاضیه عجیب شبیه زن عموی بابامه:/خیلی مشکوکم😕

الان دارید انار میخورید یاد ماهم باشید:)


انارکــ:)ــ

۱۱ ۴

اونشسته درنظر،من به کجا نظر کنم؟

به نام او...

امروز دیگه غر نمیزنم:)

بسی لطف میکنم:)

عاقا این حاج آقاهه اومده بود مدرسه ، بعد از اینکه کلی صحبت کرد:|

مانیز کمی اذیت کردیم،کمی بحث کردیم،کمی خوراکی خوردیم،کمی ساکت نشستیم تا بیان عکس بگیرن:/کمی چرت زدیم ،کمی سر بر شانه ی بغل دستی گذاشتیم:)

کمی طبق همیشه غر زدیم تا بلکه زمان بگذرد:|

رسید به قسمت آخر این حاج آقاهه گفت هرکی بگه امام خمینی درباره دفاع مقدس چی گفته جایزه داره:)

یهو یه کلاس هفتمی بسی با ابهت بلند شد یه لحظه من گرخیدم :/

گفت ببخشید:)

حاجی گفت:منتظر باش تا ببخشم:)

سالن رفت رو هوا:/

خداییش حاج آقا به این لاکچری ندیده بودم:|

جایز است بگویم:

حاج آقا باحاله ی کی بودی تو?

در لحظاتی بعد نیز یه هفتمی دیگه پاشد(هفتمی ها چقده پروئن من نمیدونم)

گفت:

هشت سال دفاع مقدس را خدا آزاد کرد:)

ما که تو افق محو بودیم

حاجی هم بعد چند لحظه استندبای بایه لبخند محو خداحافظی کرد رفت.

و اینم بگم که ۴ساعت سر کردن بایه معلم اونم بایه اخلاق خاص :/

چقدر ما توان داریم مگه؟

#به_کدامین_گناه_؟

لطفا نظرتون رو درباره خودم ،قالب،قلمم و...بگید:)

ببخشید که سر نمیزنم بهتون وقت نمیکنم :(قول میدم حتما بیام:؟(

۱۱ ۳

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی:|

به نام او...

وقتی که صبح بازور از خواب بیدارت میکنندوتو کلافه از هراتفاقی که افتاده و قرار است بیوفتد را زیر لب ناسزا میگویی و کله ات را زیر پتو بیرون نمی آوری و نمیخواهی که نوک انگشتانت پایین تخت را لمس کند:/

هرچند که خودت میدانی هیچ راه فراری نیست و فقط و فقط میخواهی کمی بیشتر بخوابی:/

این است این تراژدی غم انگیز:(

معلم هایمان راهم نگریدم

نمیتوانم بگویم که بد هستند اما خب عاشقشان هم نشدم و فقط^قابل تحمل^هستند

از اینکه می بینم گودزیلامان عشق و علاقه ی وافری به شروع مدرسه دارد

وهرچند دقیقه یک بار در هوا مجلسی میزند

و الفاظی از قبیل من خوشحالم و .... از خود در میکند:/

میخواهم بگیرم تا آنجا که میخورد بزنم سیاه و کبودش کنم:|

بلی دراینجا مشاهده میکنیم که در روز اول مهری از دوستان فحش خورندگانیم:/

وکتاب هایمان را نیز چینش دادیم بر زمین که کاش همانجا زمین در دهن خودرا باز میکرد و آنها را می بلعید:/

پوزش از شما که می آیید و غرهایمان را میخوانید و میروید 

آگاه باشید و بدانید که من شما را دوست و مطمئن باشید که این بار آخر است:/

باشد که دانش آموزان ،کادر ادرای و معلمان نیز رستگار شوند:/

ومن الله توفیق.

انارکــــ:)ـــ

۱۶ ۵
عقلِ کسی به منطقِ ما قد نمی دهد باشد، قبول! کلّ جهان خوب! ما بدیم...

چو تخته پاره بر موج رها رها رها من🌊🌊🌊

من؛
چونان انــــاری خشک شده؛ بر درخت!
بهار؛ شکوفه کردم،
پاییز؛ به بار نشستم،
زمستان رسید؛ و همچنان بر سر شاخه...
نه از پس رسیدنم، افتادم..
نه دستی به چیندم تا این بالا رسید..
و نه حتی گنجشککی به این میانه راه یافت..
میدانم؛
زمستان هم میگذرد و می پوسم؛
به همین سادگی...



:)

ساخته شده توسط آقای قالبیِ بیان باتچکر^_^: عرفـــ ـــان بیانِ جان^ _ ^