یادداشت های |اَنارکـــــــ^_^ـــ|

اناری سرگردان میان آشوب ها....

یاران چه غریبانه:/

به نام او....

من نیز ندارم دیگر کاری به کردار و پندار خود:|

با پوزش از دوستایی که نتونستم بهشون سر بزنم:(


ادمین های قبل از تو سوتفاهم بود:/

(درحالی که ادمین انارکـــ:)ــ چنل 28ممبری خود را نگاه میکند)



باشد که رستگار شود:)
ومن الله توفیق.
انارکــــ:)ـــــ
۸ ۵

وهمانا بازگشت همه به سوی مدرسه و دانشگاه است:/

به نام او...


ماهگرد وب انارکـــ:)ـــ



... و اول مهر از رگ گردن ب شما نزدیک تر است😧

*و تو چه میدانی ۱ مهر چیست؟😢


* زمانی که 7 صبح ساعت ها به صدا درمی ایند😴

*و انچه در اسمانها و انچه در زمین است از وحشت در هم میپیچند 😨

* و گروه گروه به سمت مدارس و دانشگاه ها رانده میشوید😲


* و زیانکاران از ما میخواهند که انان را به اول تابستان برگردانیم تا اندکی بخوابند😩


*در ان زمان نگهبانان به انان گویند ایا ب شما نگفته بودیم که تعطیلات تابستان فانیست و عذابی دردناک در انتظار شماست؟😭

همانا که بازگشت همه بسوی مدرسه و دانشگاست   !!

پ.ن:تو چنلم احساس معذب بودن میکنم:|

پ.ن تر:گسل اولین سریال ایرانیه که انقدر دوسش دارم:)

+هرکدوم خاص خودشون حرف میزنن:)

+دیالوگاشون عالیه:)

•نادر کمونه چی میگه:

•فک کردی بچه زرنگ تیرونی؟      •فک کردی بچه زرنگ دخترای تیرونی؟

•گراف حقیقت:)

•ارشیا مجاور:))

•سکوت پیشه کنید

•سکوت محض لطفا

•آقازاده

•ارشی مامان.            •کشفی مامان

•دِلوم پی دِلته خودرو نارنجی:))

•کاربراتش دو مخزنه:/

•ارژنگ این استرلایز:). (یادم نی چی بود)

•دم عصبی

•من هستم گاگول


+واقعا من هستم گاگول دم اسبی رو:) پاکش نکردم خاطره شه واسم:)

انارکــــــ:)ــــ


۱۳ ۸

خطر از بیخ گوشمان رد میشود:\

به نام او....

دیشب برنامه ی کلاسیمون رسید دستم:|


تنها میتونم بگم خوشـــــحالم :)

فقط به خاطر کلاس نداشتن با معلمی که پارسال باهاش بودیم :/

معلمی که به خاطر بی منطقی ،بی انصافی،و زورگوییش ازش متنفرم :|

وچی میتونه برای یه دانش آموز بی نوا خوشحال کننده تر از این باشه که همه ی مدرسه باهاش کلاس داشته باشن و شما نه:)

خدایاشکر:)

حداقل امسال استرس کم تری وار میشه بهمون :|

با بقیه ی معلما مشکلی ندارم 

چون اکثرا غریبه هستن:/

فقط زبان و علوم و ادبیات وتربیت بدنب باسال قبل یکی بود:)

البته یه قانون تو طبیعت هست به نام پایستگی معلم بد

یعنی اخلاق بد تومعلما از بین نمیره فقط از معلمی به معلم دیگه انتقال میشه:|

پ.ن:کفشای اسپرت مدرسه مان میباشند.

پ.ن تر:آگاه باشید که ما آل استار به پا میکنیم و بدانیدکه معلم 

تربیت بدنیمان کتونی را کفش ورزش هم حساب نمیکند

پ.ن ترتر:این کفشها تنها برای ست شدن بالباس مدرسه خریداری شده وفاقد هرگونه ارزشی دیگر است:|


باشد که معلم ها رستگار شوند.

ومن الله توفیق.

انارکــــــــ:)ـــــــ

ا

۲۷ ۷

خسته ام از این زندان که نامش زندگیست:|

به نام او.....

خسته شده بر تخت می افتد

گردنش درد میکند.کمرش درد می کند.

از همه بیشتر قلبش درد میکند.

آه از این آدمها..

سهراب قایقت را بیاور 

وایسا دنیا میخوام پیاده شم....

نه خداییش راجع به من چی فکر کردن اینا؟

من خونه خودمونم دست به سیاه سفید نمیزنم

خدا خفت تاکی؟

ذلت تاکی؟

به من بگید چی میتونه بدتر از این باشه که ...

عمت اسباب کشی داشته باشه.

بعد مامانتم کار داشته باشه

بعد بیان بدون اذن و اجازه ای بهت بگن پاشو برو خونشون کمک:|

همیـــــــن؟؟؟؟؟

نه مادر من فقط همین؟

عین این میمونه که به خر بگن پاشو کارکن؟! :/

خدا چرا صبح تا ظهر دنیا انقدر قشنگ بود؟

چرا؟

بعد رفتی اونجا اصن نمیذارن نفس بکشی 

عاخه اشتباه اولوکردی که رفتی

دیگه ندامت و پشیمانی و حسرت هیچ فایده ای ندارد:(

یعنی خودمو به زور پرت کردم بیرون :/

پرت کردما...

تازه عمم میخواست واسه شام نگه داره منو..

خو عمه ی حساب اینه رسم برادر زاده نوازی؟

آره؟

نمیگی انارکــــ:|ـــ بدبخت هم آدمه؟

اصن احترام آدمی که شب قبل برق گرفتتشو نمیکنن.

بی شخصیتی تا به کی؟

نا آگاهی تا به کی؟

•ناهارو منو پدری پختیم:)

•لباس مدرسه ام هنو نگرفتم دعاکنید شلوار کردی نباشه وگرنه خودمو نصف میکنم:|


خستگی های قبلِ تو سوتفاهم بود:|

انارکــــ:)ــــ
۱۶ ۵

ای زمان،به کجا چنین شتابان:|

به نام او...

وقتی تو بیان چرخ میزنی،فقط اینو حس میکنی،همه از دم دانشجو،اون هم پزشکی و....

خلاصه همه لاکچری و خوب ،با کلاس:|

ولی یه چندتا بی نوای بیچاره ی از کودکان فلسطین مظلوم تر هستند مث من که از استرس و غم و غصه ی شروع مکتب خانه ها پرپر می شوند و کسی نمی فهمد:ر

تبریک با احتراماتمان را عرض می نمیاییم خدمت همه ی تازه دانشجو های بیان:)

و با نهایت تاسف همدردی میکنیم با تمام دانش آموزان بیان:(

باشد که رستگار شویم.

ومن الله توفیق.

+دیشب پدر جان تلفن خونه ی ننه حاجی مونو برداشت اورد گفت :

+خراب شده از بهر چه نمیدانم:|

-متاسفم:(

+الکی ور ور نکن بیا اینو ببر درستش کن:/

-جااااان؟؟Oo

+عاخه من الان تازه اینستا پست گذاشتم جواب لایک و کامنتارو بدم میام کمکت:)برو بابایی برو

-خو الان من چه کنم؟

یه قیافه ی مظلوم و بدبختم گرفته بودم به خودم:(

تا اینکه از عالم غیب خبر رسید باس سیمرو بکنی تو هرچی پریز تلفن تو خونه اس:|

عاقا مام از اتاق گودزیلا شروع کردیم(فقط نمیدونم اونجا مگه تلفن میخواد که هرجا دستشون رسیده پریز گذاشتن\:)

خب زدیمش بعدم با گوشیمون زنگ زدیم درست بود.

خب ما رفتیم تو سالن بعدم مودمو کشیدم بیرون یه نگاه غصه دار به چراغاش که خاموش شد کردم بعدم با تمام زورم داشتم سه شاخه ی تلفنو میکردم تو پریز برق:(

یعنی تلفنه داشت با تمام زورش زنگ میخورد .اهالی خونه ام از اونور داد میزدن داری میزنی تو برق.بررررقق

بعد منم هی داد میزدم 

آرررره آررره دیدید شمااا بلد نبوودید از اولم باید میکردیمش تو بررق 

که یهو دستم خورد به سه شاخه ی تلفن دیگه تو هوا تلفن و گوشی ‌و اینا ول کردم خودم افتادم رو زمین:|

بعد هیشکی نمیفهمیدا فقط خودم میدونستم که برق گرفته منو .

اصن شوکه شدم قلبم وایساد نفس نکشیدم 

منتظر بودم با موهای سیخ شده برم اون دنیا 

بسی وحشتناک بود حس برق گرفتگی

انگار میخوان تاکسیدرمی کنن تو رو بذارن بالای شومینه:|

اول دویدم تو آینه نگاه کنم ببینم .خداروشکر موهام سیخ نشده بود

ولی من برای اولین بار دقیق حس کردم میگن طرفو برق گرفته یعنی چی:/

بعد تازه تلفن شوکه شده عین ساعت کار میکنه:|

عاخه به کدامین گناه؟؟؟:(

+اینم لازم التحریر امسال به جز اون جعبه مداد رنگیه و لیوان زرده و دفترای زیر دفترای خودم:)

اینا مال گودزیلاس حسودی کرده گفته باید از منم بذاری تو وبلاگ.منم دیگه اجازه ندادم بره همه دارو ندارشو ورداره بیاره تو عکس:|

+امسال اصن شوق خرید نداشتم:|پارسال بهتر بود:/

+کشوهام پره خودکاره .چرا اینا تموم نمیشن خدااا.

+حوصله نداشتم بچینم رو میز به فرش قناعت کنید:)








انارکـــــــ:)ـــــ

۱۴ ۶
عقلِ کسی به منطقِ ما قد نمی دهد باشد، قبول! کلّ جهان خوب! ما بدیم...

چو تخته پاره بر موج رها رها رها من🌊🌊🌊

من؛
چونان انــــاری خشک شده؛ بر درخت!
بهار؛ شکوفه کردم،
پاییز؛ به بار نشستم،
زمستان رسید؛ و همچنان بر سر شاخه...
نه از پس رسیدنم، افتادم..
نه دستی به چیندم تا این بالا رسید..
و نه حتی گنجشککی به این میانه راه یافت..
میدانم؛
زمستان هم میگذرد و می پوسم؛
به همین سادگی...



:)

ساخته شده توسط آقای قالبیِ بیان باتچکر^_^: عرفـــ ـــان بیانِ جان^ _ ^