یادداشت های |اَنارکـــــــ^_^ـــ|

اناری سرگردان میان آشوب ها....

مرا از خشم نترسان که چو اژدها دیوانم-_-

خانوم د(دبیر هنر) اومده تو کلاس دیده کسی نیس گفت از همه نمره کم میکنم.

منو تو سالن دیده گفته که اسم اکیپ خودتونو بقیه بچه هارو بنویس بیار:/

میگم ما که داشتیم کارامونو میکردیم سرمونو اوردیم بالا دیدیم کلاس خالیه گفتیم حتما اجازه دادید برن بیرون مام اومدیم تازه ما هنوز پامون به حیاط نرسیده بود که شما اومدین:/

میگه به من چه میخواست بشینین تو کلاس-_-

الان دوتا مشکل عمده با این قضیه دارم:/

این دبیره واسه چی باید خودش بره بیرون که بقیه بچه ها تو کلاس بند نشن؟

چرا نمیره یقه اونایی رو که اول از همه بدون اجازه رفتنو بگیره؟

ما فکر کردیم خودش به بچه ها گفته برید بیرون از کجا میدونستیم اونا بدون اجازه رفتن؟

***

دختره نهمی اومده میگه بیا بیا رفتم دیدم 20 نفر ریختن رو سرم تو چرا به ما گفتی اسکل؟:/

من تا دو دقیقه هنگ اور بودم کی با اینا حرف زدم؟

اینا ریختن رو سرم و فلان و چنان...

منم از بچگی هروقت رفتم تو مدرسه ی مامانم اینا این بچه های راهنمایی میریختن رو سرم که ینی با. دختر مدیر شوخی کنن-_-

از بچگی به این شوخیای جدی فوبیا پیدا کردم

الانم این نهمیا با این هیکلاشون ریختن رو سرم شاید با بعضیاشون هم سن بتشم حتی ولی خیلی گنده بودن یکیشون گردنمو گرفت و اینا من هیچی نتونستم بگم ولی ملیکا نیستم اگه شنبه پای اینارو نکشونم به حراست این خط _اینم نشون.



#خشم_انارک

#عصبانی_شدگانیم

۸ ۶
Maryam
۲۷ بهمن ۱۲:۵۷
سلام 
بابا بی خیال یقه تو واسه چی گرفته بودن ؟ پاهام یخ کرد ، دیوونه اند ؟‌
پناه بر خدا از شر هر چی خول وضع دیوونه 

و سخن انار^_^:

وای خودمم نمیدونم مث اینکه مسخواستن شوخی کنن
کلی ترسیدم 
والا 
مرسی از مریم خوبم💙
مستر صفری
۲۰ بهمن ۱۰:۳۴
تو خونتون چوبی، دسته بیلی از این چیزا هست، ببرش شنبه مدرسه و اون ها رو یه دل سیری باهاش بزن.
یا میتونی با مشت بزنی مجکم تو دهنشون، فقط محکماا تا دهنشون خونی شه.
و یاگاری من: من توی هنرستان این کار رو باهام کردن و گتابام را پاره کردن و از این ها، من هم بیرون مدرسه اینقدر زدمشون و گوشی هاشونو که میاوردن مدرسه لو میدادم، توی کلاس مسخرشون میکردم
ادم نبودیم...

و سخن انار^_^:

 نه خب همینکه بکشونمشون دفتر واسشون کابوسه😂
یه سوال بچه های هنرستان شما سادیسمی بودن؟😂
چقد خشن واقعا:)
با اون قسمت زدن موافقم ولی لو دادن گوشی کار جالبی نیس😂😂😂
مرسی که نظر دادین^_^
سمیه لاریمی
۱۹ بهمن ۲۱:۰۳
سلام دوست عزیز.
دنبال شدید ممنون میشم وبلاگم و دنبالم کنید.با تشکر

و سخن انار^_^:

سلام^_^
ممون حتما
علیـ ــر ضــا
۱۹ بهمن ۰۸:۰۳
😊 مظلوم تر از تو گیر نیاوردن

و سخن انار^_^:

عاره دیدی این همه گفتم مظلومم تو باور نکردی:(
ولی من شنبه اینارو میکشونم اداره گفته باشم-_-
گلاویژ ...
۱۹ بهمن ۰۶:۵۲
مگه خودت چندمی؟ 😐

و سخن انار^_^:

من هشتم:(
میم . الف
۱۹ بهمن ۰۰:۲۱
منو صدا میکردی حالشونو میگرفتم! -_-

و سخن انار^_^:

هعی ممنون تودخیلی مهربونی^_^:(
Aramam .F
۱۸ بهمن ۲۲:۱۵
بیخیال انارکم:)))
عصبانی نشو...

و سخن انار^_^:

عاخه نمیشه:(
من واقعا از اینکه چند نفر بریزن رو سرم میترسم:(
علیـ ــر ضــا
۱۸ بهمن ۱۵:۲۵
😐😐 
همه اسم های کلاس نهمی ها بوگو تا کله پاچه هاشونو تحویل بگیری

و سخن انار^_^:

وای علیرضا باورت میشه کپ کرده بودم من هیچ وقت کاری به بقیه نداشتم نمیدونم چرا اینا گیر دادن به من😭😑
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
عقلِ کسی به منطقِ ما قد نمی دهد باشد، قبول! کلّ جهان خوب! ما بدیم...

چو تخته پاره بر موج رها رها رها من🌊🌊🌊

من؛
چونان انــــاری خشک شده؛ بر درخت!
بهار؛ شکوفه کردم،
پاییز؛ به بار نشستم،
زمستان رسید؛ و همچنان بر سر شاخه...
نه از پس رسیدنم، افتادم..
نه دستی به چیندم تا این بالا رسید..
و نه حتی گنجشککی به این میانه راه یافت..
میدانم؛
زمستان هم میگذرد و می پوسم؛
به همین سادگی...



:)

ساخته شده توسط آقای قالبیِ بیان باتچکر^_^: عرفـــ ـــان بیانِ جان^ _ ^