گفتند: یا شیخ چه گفتی این همه عمر و چنین دوستیون دوستیات بیان از هر سو جسته ای و تو چنان برگ خشکیده ای در ره باد سری نزدندی و دلشان تنگ بکردی و تو چنینی و چنانی....
از اونجایی که روم نمیشه سلام کنم و احوال پرسی و این صوبتا میرم سر اصل مطلب:/
وقتی یکم به عمق چرت و پرتای من توجه کنید می بینید واقعا چرت و پرته:/
اما خیلی ممنونم که آرزوهای منو برآورده کردید و واقعا دوستای بیانیم موندید*_*
داره عید میاد منم مث بقیه دوست دارم که حرفای قبل سالمو بگم
اینکه بهار میاد ینی یه سال از رو عمر هممون میگذره ینی باید بشینی و حساب کنی این چندمین بهاریه که تو توش داری نفس میکشی
این چندمین بهاریه که بابات داره بهت عیدی میده
این چندمین بهاریه که مامانت داره قربون صدقه ات میره
این چندمین بهاریه که هنوز میتونی با خواهرت دعوا کنی
این چندمین بهاریه که داری به آرزوهات فکر میکنی
این چندمین بهاریه که تو میتونی قول بدی که چقد کارای جدید انجام بدی تو سال جدید
این چندمین بهاریه که تو انتظار تابستونش مدرسه رو طی میکنی
این چندمین بهاریه که تو سیزده به درش میتونی کلی خوش بگذرونی و با فامیل سلفی بگیری
حتی میتونی بگی این چندمین بهاریه که سلفیه پسرای فامیلو فتوشاپ کنیو و آرایششون کنی و موی بلند براشون بذاری و بعد اونو پخشش کنی و مایه ی خنده و شادیه بقیه شی
این چندمین بهاریه که به مامانت کلی قول بدی و تهشم نصفه نیمه ولشون کنی
این چندمین بهاریه که زنده ای
شادی
میتونی به آرزوهات فکر کنی
راستی شده که هیچ آرزویی نداشته باشید؟^_^
پ.ن انار:دوستتون دارم💙