یادداشت های |اَنارکـــــــ^_^ـــ|

اناری سرگردان میان آشوب ها....

منطِِِِِِِِقشونو لولو خورده...

دیروز اصن روز خوبی نبود.:/


اصن به چراغ چشمک زن وای فایمون قسم کائنات دست به دست هم داده بودند تا من دیروز اصلا نخندم و خوشحال نباشم.

مگه داریم از من مظلوم تر؟؟

 اون از صبح با شروع مزخرفی به نام آلرژی (حساسیت فصلی)

اون از جنگ جهانی تماشایی بین من و گودزیلا(مثلا قراربوده خواهرم باشه)

اون از قهر کردنم با مامان:/

بوخودا من فقط دو دقیقه قهر کردما چهل دقیقه فقط داشت باخودش غر میزد 

اصن سلطان غم مادر:)

مثلا قرار بود با بچه ها بریم والیبال که اونم مزخرف طور بود.

دوستامو از ته دل دوستشون دارم ولی نمیدونم چرا رفتارهای غیر منطقی آدما اذیتم میکنه:/

آدم حساس و زود رنجی نیستم و سعی میکنم که زود قضاوت نکنم اما منم گاهی تحملم تموم میشه خب:(

اصلا چرا همیشه بریزم عصبانیت هامو تو خودم؟

پ وب زدم واسه چی؟

میدونین گاهی اوقات دوستام بهم میگن که ملی بعضی رفتارات خیلی بچگونه اس:/

درحالی که بارهاوبارها بزرگترا جلو خودشون گفتن من بیشتر از سنم میفهمم:/

از نظر شما رفتارای بی خیالی و شاد و سرزنده بودن بچه گونه اس؟

اما رفتار های زشت و زننده ای مثل تند برخورد کردن ،درگوشی حرف زدن،بی ادب بودن،زود قهر کردن و انتقاد پذیر نبودن کاملا مناسب سنه؟؟

درسته ویژگی های شخصی هر فرد به خودش ربط داره ولی نه تا وقتی که به حدی برسه که بقیه رو آزار بده؟!

گاهی بهتره قبل از اینکه اعتراضی واسه رفتار دیگران داشته باشیم به خودمون فکر کنیم که آیا ما با تموم وجودمون ازشون پرهیز میکنیم یانه؟؟

بعضی از دوستامو از مدرسه تا الان ندیده بودم و به این پی بردم که چقدر بلوغ مزخرفه و باعث اینهمه تغییر اخلاقی واسشون پیش اومده:/

بعضی رفتارا واقعا اذیت کننده اس.بهتره رو رفتارامون دقت بیشتری داشته باشیم.:/

مامان برای تنبیه شام دیشبو که ماکارانیه بر گردن من انداخته:/

یکی نیست بگه مادر من آخه من آدم آشپزیم؟

اصن انگشتام به قابلمه و  تابه میخوره جیغ میکشم.

منم خواستم استعداد ها و ویژگی های بارز آشپزیمو رو کنم تا چشما همشون دربیاد:/

 من یه آهنگ قر دارگذاشتم حواسم رفت به دلقک بازیامو بعد برگشتم دیدم خاک برسرشدم.

تمام گوشت چرخ کرده هام رفت به فنا:/

دیگه نفهمیدم چه کردم....


وقتی یه چنگال ازش میخوردی هم زمان مزه ی شوری تندی و ترشی و سوختگی رو احساس میکردی:(

حتی تصور خوردنشم برام سخت بود:/

پدر حتی نگاهشم نکرد وفقط به گفتن جمله ی شما بخورید من نگاهتون میکنم اکتفا کرد:/

مادر برای ظاهرسازی چندلقمه خورد و با گفتن ملیکا جان خیلی سنگینه برا شب خوب نیست به سمت آشپزخانه به پرواز درآمد:/

بنده هم برای اصالت سفره را روی زمین پهن کرده بودم:/ خیلی شیک و مجلسی سفره را جمع کرده و با عشوه گفتم:شما لیاقت ندارید دست پخت منو بخورید .که در یک صدم ثانیه متلکی ازسوی پدر بالشی از سوی گودزیلا دریافت کردم:/


من مانده ام تنهای تهنا ااا

من ماندم تنهای تهنااااا

درکنار زیتون بی نوا 

سالاد بدبخت

اون سبزی زشتوها

ماکارانی خبیثه:(




۱۴ ۸
😂😘یگانـღـه😊😍 jb
۰۵ شهریور ۱۹:۵۲
اجی وبت عالیه

دنبال شدی

یه پیشنهاد برای راحتی تو دارم اون گوجه هارو چرا خورد کردی سالم مینداختیشون 😂

خخخخخخخخخخخخخخخ

و سخن انار^_^:

آجی فدای تو😍😍😍

توهم😄
خخخخ نگو حال نداشتم سالاد درست کنم مگه نمیبینی ظرف کوچیکه؟😂😂😂😂😂😂😂
دریا _ گاه نوشته های من
۰۴ شهریور ۱۹:۵۸
مرداد ۸۲ به دنیا آمده:) 

و سخن انار^_^:

من مهر ۸۲ام😃
نیمه دومیم یه سال عقبم😂
دریا _ گاه نوشته های من
۰۴ شهریور ۱۹:۵۶
خواهرزادم میره کلاس نهم اونم عاشق عکس گرفتنه

و سخن انار^_^:

اه چه جالب
مرسی تفاهم
چه خوب😅😅
اصن ما هشتادیا گودزیلا نیستیم
آرام :)
۰۳ شهریور ۱۳:۵۷
دست پخت فکر کنم حرف نداره ؟؟؟😁 مثل خودمی  خخخخخ ولی من زیاد روغن نمی ریزم  روی غذا...

تلاش کن بهتره میشه :)
در مورد اخلاق هم باید دقت کنی و قبل از هر چیز به موضوع فکر کنی !

و سخن انار^_^:

آره می بینی 😂😂
خیلی بد شده خدایش😁

آره همیشه سعی میکنم قبل هر رفتاری فکر کنم😅
اونا کلا مشکل دارن خود درگیرن😃
.. محمد ..
۰۳ شهریور ۱۱:۳۳
عجب غذاییه!

و سخن انار^_^:

میدونم خیلی بده😂😂😂
Bahar Alone
۰۳ شهریور ۱۱:۳۱
ببین مطمئنی من تو نیستم..تو من نیستی؟:|:))))

و سخن انار^_^:

نمیدونم 😂😂

شاید یه روحیم در دو جسم😕
شایدم دوجسمیم در یه روح😮
شایدم دوجسمیم در دو روح😂

الان فهمیدی چی شد؟
Bahar Alone
۰۳ شهریور ۰۹:۰۳
وای:)))) منم آلرژی :||
تازه اینکه چیزی نیس! برو برقص خاهر! من سه روزه در تب ولرز میلرزم:|بعد الرژی ام روش. دهنمم سه تا آف زده بعد این اف ها با برخورد به سیمهای ارتودنسی جونمو تو حلقم میاره»_«

و سخن انار^_^:

منم منم منم


وای منم وقتی آف های دهنم میخوره به سیم های ارتودنسیم میخوام بمیرم
اصن ارتودنسی خراست😯
‌وای چه بد چه بد چه بد
علیـ ــر ضــا
۰۳ شهریور ۰۰:۰۵
جمع کن خودتو 😂
همچین میگه انگاری چیزی شده 😂😂😉👌

و سخن انار^_^:

نگو اینجوری گناه دارم
اصن برید کنار محبت نپاچه روتون.😂😂😂😂
☁ BaRooNi ☁
۰۳ شهریور ۰۰:۰۴
فک کردم شوخی بود !!!
راستی گفتی دنبال کنیم... این همه داستان نمیخاد ک
دنبال کنیم ^^

و سخن انار^_^:

😂😂😂یس یس
دنبالی😂😂
☁ BaRooNi ☁
۰۲ شهریور ۲۳:۵۸
خوش مزه شد !!؟

و سخن انار^_^:

سوالایی میپرسی عزیزم 😯
دارم میگم همزمان مزه ی شوری و ترشی و تندی و سوختگی میداد
هیشکی نخورد
همه ناکام موندن
😕😕😕😂😂😂😂
دریا _ گاه نوشته های من
۰۲ شهریور ۱۸:۱۶
چقدر شبیه خواهرزاده من هستی روحیاتتون مثل همه

و سخن انار^_^:

واقعا؟

خوشحالم و باعث افتخاره😃

چندسالشه؟
yasna sadat
۰۲ شهریور ۱۷:۵۱
قیافش که خوب بود غذات ؛مزش هم مهم نیببس:دی

و سخن انار^_^:

مرسی اعتماد به نفس بهم میدی😅

کجا قیافش خوبه گوشت چرخ کرده ها اصن از هم جدا نشدن هی گرد و قلمبه شدن😁
.. Elcerodito ..
۰۲ شهریور ۱۵:۴۵
:)
یاد اون قسمت از "شوخی کردم" افتادم که مهران مدیری میخواست از دست پخت همسرش انتقاد کنه ولی نمیتونست ^____^

± آی لایک د وی دت یو رایت اگین اند اگین 👌👌👌

و سخن انار^_^:

😂😂😂😂من که ندیدم ولی نگاه چه طنزپردازه خوبیم سینما باید بیاد منو جمع کنه ببره😯😂

تنک یو ایم هپی بیکاس یو لایکد ایت😂😇
حسنا مـ
۰۲ شهریور ۱۵:۳۲
هوووو چقد حرص میخوری😄
خودتو کنترل کن جانم

و سخن انار^_^:

نه آخه بار اولشون نبوده که دیوانه ام کردن وگرنه من اهل ملاحضه ام عزیز😂😂
ولی چون تو گفتی باش😘
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
عقلِ کسی به منطقِ ما قد نمی دهد باشد، قبول! کلّ جهان خوب! ما بدیم...

چو تخته پاره بر موج رها رها رها من🌊🌊🌊

من؛
چونان انــــاری خشک شده؛ بر درخت!
بهار؛ شکوفه کردم،
پاییز؛ به بار نشستم،
زمستان رسید؛ و همچنان بر سر شاخه...
نه از پس رسیدنم، افتادم..
نه دستی به چیندم تا این بالا رسید..
و نه حتی گنجشککی به این میانه راه یافت..
میدانم؛
زمستان هم میگذرد و می پوسم؛
به همین سادگی...



:)

ساخته شده توسط آقای قالبیِ بیان باتچکر^_^: عرفـــ ـــان بیانِ جان^ _ ^